10/20/2007

Baran (Rain)

Mohammad Reza Shajarian, Hossein Alizadeh (composer, Tar), Kayhan Kalhor (Kamancheh), Homayoon Shajarian (Tombak, vocals), in a benefit for Bam earthquake victims in Tehran in 2004. "Hatta Be Roozegaran" is by Mohammad Reza Shafiee Kadkani. I give this song and this poem to Alef Shin's Dialogue class whose members have been constant sources of inspiration, thought, and joy for me for a few months now. I'm glad Farshad said something to make me think of this poem recently.

حتی به روزگاران

ای مهربان تر از برگ در بوسه های باران

بیداری ستاره در چشم جویباران

آیینه’ نگاهت پیوند صبح و ساحل

لبخند گاه گاهت صبح ستاره باران

بازآ که در هوایت خاموشی جنونم

فریادها بر انگیخت از سنگ کوهساران

ای جویبار جاری زین سایه برگ مگریز

کاین گونه فرصت از دست دادند بی شماران

گفتی: "به روزگاری مهری نشسته" گفتم

بیرون نمی توان کرد حتی به روزگاران

بیگانگی ز حد رفت ای آشنا مپرهیز

زین عاشق پشیمان سرخیل شرمساران

پیش از من و تو بسیار بودند و نقش بستند

دیوار زندگی را زین گونه یادگاران

وین نغمه’ محبت، بعد از من و تو ماند

تا در زمانه باقی ست آواز باد و باران

محمد رضا شفیعی کدکنی

13 comments:

Anonymous said...

لطف عالی زیاد، مهرتان مستدام. از حسن توجه شما ممنونم. حتی به روزگاران شعر زیبایی است. شما بسیار مهربان هستید

Anonymous said...

man ham eradat daram be hame bode keyhani ha ;-)

Anonymous said...

It was nice song with great master and his son, the lyric is by Dr.kadkanee but originally is a Saadi poem (in Farsi is called TAZMIN but I don't know what is it in English!!!)
thanks nazy jan for sharing this fabulous song, see you soon :)
truly yours
bayram

بانوي جشنواره زمستان said...

از دکتر شفيعي کدکني براي نازي عزيز
صبح آمده ست برخیز
بانگ خروس گوید
وینخواب و خستگی را
در شط شب رها کن
مستان نیم شب را
رندان تشنه لب را
بار دگر به فریاد
در کوچه ها صدا کن
خواب دریچه ها را
با نعره ی سنگ بشکن
بار دگر به شادی
دروازه های شب را
رو بر سپیده
وا کن
بانگ خروس گوید
فریاد شوق بفکن
زندان واژه ها را دیوار و باره بشکن
و آواز عاشقان را
مهمان کوچه ها کن
زین بر نسیم بگذار
تا بگذری از این بحر
وز آن دو روزن صبح
در کوچه باغ مستی
باران صبحدم را
بر شاخه ی اقاقی
ایینه ی خدا کن
بنگر جوانه ها را آن ارجمند ها را
کان تار و پود چرکین
باغ عقیم دیروز
اینک جوانه آورد
بنگر به نسترن ها
بر شانه های دیوار
خواب بنفشگان را
با نغمه ای در آمیز
و اشراق صبحدم را
در شعر جویباران
از بودن و سرودن
تفسیری آشنا کن
بیداری زمان را
با من بخوان به فریاد
ور مرد خواب و خفتی
رو سر بنه به بالین تنها مرا رها کن

Anonymous said...

نازی عزیز و مهربان خیلی ممنونم
از شما هم مهران عزیز خیلی سپاسگزارم
-----------------------
نازی عزیز شعر زیبای بوی باران رو هم که استاد شجریان بسیار زیباخوندن از دیوان ابر و کوچه ی فریدون مشیری به نام خوش به حال غنچه های نیمه باز به شما دوست عزیز و مهربانم تقدیم می کنم

بوی باران ، بوی سبزه ، بوی خاک
شاخه های شسته، باران خورده،پاک
آسمان آبی و ابر سپید
برگهای سبز بید
عطر نرگس ، رقص باد
نغمه ی شوق پرستو های شاد
خلوت گرم کبوترهای مست
نرم نرمک میرسد اینک بهار
خوش به حال روزگار

خوش به حال چشمه ها و دشتها
خوش به حال دانه ها و سبزه ها
خوش به حال غنچه های نیمه باز
خوش به حال دختر میخک که می خندد به ناز
خوش به حال جام لبریز از شراب
خوش به حال آفتاب

ای دل من گرچه در این روزگار
جامه ی رنگین نمی پوشی به کام
باده ی رنگین نمی نوشی ز جام
نقل و سبزه در میان سفره نیست
جامت از آن می که می باید تهی است

ای دریغ از تو اگر چون گل نرقصی با نسیم
ای دریغ از من اگر مستم نسازد آفتاب
ای دریغ از ما اگر کامی نگیریم از بهار

گر نکوبی شیشه ی غم را به سنگ
هفت رنگش می شود هفتاد رنگ

-------------------------
نازی عزیزم با وجود اینکه جاممان از آن می ی که می باید تهی است ، ولی امیدوارم که از آفتاب همیشه مست و خرم و کامت همیشه بهاری باشد
Be Good

Nazy said...

Dear Aleft Shin: No. Thank YOU for the wisdom, heart, and lessons. You have a very special group around you and I thank you for letting me see and know them. You guys rock!

Nazy said...

Baleh Mehran Jan. They are very special and interesting as a group and each individually. Be happy and thank you for everything.

Nazy said...

Salam Aghaye Bayram: Yes, he did borrow from Saadi, and Shobeir will be able to tell us what style of poetry that is. This song is a little happier on their CD, Faryad, but I think the whole feeling of the concert which took place shortly after the earthquake is influenced by the sadness of the time. I really enjoy the father and son delivery of the song. Hossein Alizadeh is a genius in my opinion, and he is a nice and warm person, too. I met his kids as playful 10-year-olds and when I saw them in the Bay Area performance last March, all grown-up and good musicians in their own rights, I was impressed. Be good Bayram Jan and thank you for everything.

Nazy said...

Thank you lovely Neda! It is a very beautiful poem. Kadkani is a very special poet, full of heart and love for life and for Iran. My most favorite poem by him is Gavan, which my friend Mehdi Fallah performed in a beautiful song several years ago. Have you heard it? That is one of the songs I like to play for my friends sometime. Be happy Neda Jan.

Nazy said...

Thank you sensitive and thoughtful Farshad! I love that Moshiri poem, and I read it every Nowrooz (shab-e-eid) to my family. A very talented calligrapher (Khattat) wrote part of his poem, Bi to mahtab shabi..., for me and I never get tired of reading that poem, with which most Iranians experience love. Thank you for sharing your soul with us. Be happy and come back again Uni-Far Jan.

Anonymous said...

It's really fantastic and unbleivable that this is post is unique...
Ala jan shoma chera! ma hame dar eltezame rekabe shoma hastim :D

Nazy said...

Salam Shobeir Jan: I'm glad you liked the post. It is not nearly as unique as you and your friends are! You guys make me so proud of Iran and young Iranians all the time. Shine and sparkle Shobeir Jan.

Anonymous said...

:)
این شعر واقعا زیباست
بی تو مهتاب شبی رو می گم