5/22/2007

From Mrs. Shin's Blog

من زنی با تفکرات حاد فیمینستی نیستم. من از غائله می ترسم. من مانتوی گشاد می پوشم و آرایش نمی کنم. من دلم نمی خواهد کسی از این مردان یا زنان در خیابان آزارم بدهد اما من یک مادرم. چطور می شود نبینم چیزی را که سلامت بچه ام را ، خودم را و زندگیم را تهدید می کند؟ دلم می خواهد فریاد بزنم رو به جایی که شاید کسی نیست که بشنود. "معتادها را جمع کنید"، "سرنگها را ..." دلم می خواهد به من - زنی که در این شهر زندگی می کند - امنیت بدهید. امنیتی ساده برای یک قدم زدن ساده با بچه ام در خیابان. مشکل من دختران کاکلی نیستند. مشکل من مانتوی تنگ نیست. مشکل من کمی هوای تازه است. برای نفس کشیدن. بدون منظره کریه خون. به من کمک کنید.

No comments: